Thursday, July 12, 2012
ميگه مامان من و ثريا تو باغ اقاي فرشيديان يك "ملس" ديديم. ميگم ملس؟ ملس ديگه چيه؟ميگه يك برگ افتاد روي سرم برش داشتم بعدش ديدم چشم داره فهميدم ملسه! :) ظاهرن بعدش هم به مدت نيم ساعت از شوكه ي ديدار ملس باغ رو با تمام ملسهاس باقيمونده اش گذاشته رو سرش.