Monday, October 03, 2011
یک- مدتیه که میخوام بیام و بگم که "آغار سال نو با شادی و سرور" شد و رکسی خانوم هم شد کلاس اول
این عکس هم مدرکش
این عکس هم مدرکش
دو-از سینما اومدیم بیرون بعد از دیدن لایون کینگ سه بعدی. رکسانا هنور داشت هق هق گریه میکرد برای سیمپا که باباش مرده شده بود توی فیلم. هر چی صحنه های خنده دار فیلم رو بهش یادآوری کردم و پایان خوشش رو فایده ای نداشت. آخرش گفتم نگران نباش توی فیلم دومیش باباش خوب میشه و برمیگرده. رو کردم به بچه ها که باهم بودیم (متوسط سنی سی سال بیشتر از رکسانا - دوزاری ها از دم کج) که تایید بگیرم. حواسشون نبود. خیلی جدی و محکم قضیه رو انکار کردن. چی؟ زنده میشه؟ نه بابا برای چی زنده بشه! مرده دیگه! چی داری میگی؟ ... آخرش ولی با شعار جادویی آکونا ماتاتا قضیه به خیر و خوشی تموم شد
سه- یک زمانی دوره دوره ی هولاهوپ بود. بعدش شد هفت کثیف. حالا دوره دوره ی بازی حافظه است. رسمن سوسکم میکنه!