Tuesday, December 24, 2013
ما بالاخره تسليم فرهنگ فاسد غربي شديم و يك درخت خريديم :) بهتره بگيم درختچه ... ركسانا ميخواد يك اكسپريمنت بكنه به قول خودش امسال ازم قول گرفته كه براش هديه نخرم تا ببينه اگر من نخرم أيا سنتا هديه براش مياره يا نه؟
ميگه پارسال فهميده كه من سنتا بودم چون كه سنتا بعد از خوردن شيريني هايي كه براش گذاشته بوديم يك نامه برامون گذاشته بود و خيلي مؤدب ازمون بابت شيريني ها تشكر كرده بود و گفته بود كه ظرفش رو هم گذاشته توي سينك. يك اسمايلي فيس هم پايين يادداشتش كشيده بود. أشكال كار اينجا بوده كه خط سنتا عين خط من بوده و اسمايلي فيسش هم مثل اونهايي بوده كه من هميشه توي يادداشت هام براي ركسانا مي كشيدم ... :)