Friday, April 23, 2010
معلم اسپانیایی اش توی مهد کودک امروز صبح منو دیده و بهم میگه رکسانا خیلی توی کلاس اسپانیایی شاگرد خوبیه. میگه چون دیرتر از بقیه شروع کرده بود فکر کرده که از بقیه عقبه و باید باهش ابتدایی تر کار کنه ولی رکسانا زودی رسیده به بقیه و داره جلو هم میزنه! من هم مثل یک مامان خوشحال و هیجان زده اومدم ثبت کنم که یادم بمونه رکسانا استعداد زبان یاد گرفتنش خیلی خوبه!
شنیده بودم که بچه های دو زبانه خیلی راحتتر یک زبون دیگه یاد میگیرن ولی شنیدن کی بود مانند دیدن!
چند وقت پیش هر چی آهنگ توی کامپیوترم بود رو یک جا ریختم توی یک سی دی و بردم تو ماشین. حالا ما یک سی دی داریم که هر آهنگش مال یک زمان و مکان و مودیه! رکسانا اول عاشق آهنگ چه گوارا شده بود و ما یک مدتی هر روز کارمون این بود که مثل یک آرژانتینی الاصل متعصب تمام راه از خونه تا مهد کودک و برعکس رو به آهنگ "چه گوارا" گوش بدیم و رکسانا تمام آهنگ رو باهش میخوند و من هم فقط وسطش میگفتم اتو ... (راستی من رفتم محل تولد رفیق "چه" رو از ویکی پیدیا پیدا کنم دیدم که تولدش با تولد رکسانا یکیه! )
بعدش عاشق لولی لولی (همون لویی لویی مادرن تاکینگ) شد. حالا هم عاشق آهنگ فیلم هندی میلیونر زاغه نشین شده و شعرش رو هم باهش میخونه. یعنی فقط من رو تصور کنین که در حالی میرسم سرکار که بیست بار آهنگ هندی گوش کردم و همین طوری صدای زیر خواننده هاش توی گوشمه تا یک مدتی! باید یک آهنگ ملایم پیدا کنم و براش تبلیغ کنم بلکه روزهام رو آرومتر شروع کنم. :)