Tuesday, January 02, 2007
سلام بعد از دو هفته. سال نو مبارک. من و رکسانا و بابا امیر توی این دو هفته حسابی مشغول بودیم. اسباب کشی ، باز کردن کلی جعبه، یک سفر رفتیم کلمبوس و برگشتیم، مهمون بازی با هاله و مهرداد ... ما رفتیم اونجا بعد اونها اومدند اینجا. در ضمن هنوز اینترنت هم نداریم و من دارم از کتابخونه ی شهر که نزدیک خونمونه آپدیت میکنم. رکسانا هم کنارم تو کالسکه اش خوابه. امیر هم سرکاره. عکس جدید هم به زودی میگذارم. از کارهای جدید رکسانا اینه که شدیدن با همه چی مخالفت می کنه و یک «نه» گنده تحویلمون میده. عاشق پله های خونه ی جدید شده و حسابی هم در بالا و پایین رفتن داره مهارت پیدا می کنه. همچنان عاشق تلفنه ... با دوستای خیالی اش صحبت می کنه و بعضی وقتها هم غش غش می خنده پای تلفن. به من می گه مامان ولی بعضی وقتها که داره دنبالم میگرده می گه : لِی لا ... لِی لا ... اسم خودش رو هنوز نمی تونه بگه . به یاسی میگه: آسی. فعلن تا بعد.