Sunday, November 14, 2010
هر هفته توی کودکستانش یکی از بچه ها یا معلمها (بر اساس قرعه کشی) میشه ستاره ی هفته. رکسانا خیلی منتظر نوبت خودش بود. بالاخره نوبتش شده. هفته ی دیگه رکسانا ستاره ی هفته هست. یک کاغذ بزرگ آورده خونه و با هم نشستیم درستش کردیم. باید عکسشو بچسبونه و عکس خانواده اش رو و یک سری از چیزهای مورد علاقه اش رو هم بنویسه. بعدش میره تو کلاسش و و برای همه در مورد خودش توضیح میده. مکان مورد علاقه اش رو نوشته دریاچه ی میشیگان. گفته میخواد دامپزشک بشه و حیوون مورد علاقه اش هم فلامینگو هست. رنگ مورد علاقه اش رو نوشته صورتی ولی هر روزی که ازش بپرسین یک جواب میده دیروز روز صورتی بود ظاهرن. آخرین سوال هم اینه که اگر یک آرزو بکنین اون چیه و رکسانا هم گفته صلح. :) تازه علامتش رو هم برای من توضیح داد که روی کاغذش بکشم براش. این آخری فکر کنم شدیدن کپی برداری از یکی از معلمهاست که احتمالن اولین بار ستاره ی هفته شده بوده. تا اون جایی که من فهمیدم همه ی ستاره های هفته آرزوشون یا صلح بوده یا خوشبختی با یک علامت لبخند و یا هر دو تا با هم. دیشب تو رستوران تا وقتی که منتظر بود غذاش حاضر بشه داشت نقاشی میکرد بهش گفتم چقدر قشنگ داری نقاشی میکنی گفت من که بهت گفتم میخوام بزرگ که شدم هنرمند بشم! گفتم تو که توی کاغذ ستاره ی هفته ات گفتی میخوای دکتر حیوونها بشی که! گفت ویکندها آرتیست میخوام بشم و بقیه روزها دکتر حیوونها. :) بد فکری هم نیست ها ...
دندون پایینیش لق شده. کلی هیجان زده است. لیست تمام بچه هایی که توی کلاسش دندوناشون لق شده یا افتاده رو هم خیلی دقیق برام شرح داده. استیسی (بیشتر روزها میگه بهترین دوستشه) دندون بالاییش لقه. تیکا و اورایلی هم هر کدوم یک دندونشون افتاده!