Tuesday, May 17, 2011
دیشب سر شام همین طوری داشتیم از کلاس و مدرسه و معلمش حرف میزدیم. گفتم میس کیپس (معلم کودکستانش) اصلاحم کرد که میس نه و میسیز چون که هازبند داره! باهش شوخی کردم و گفتم باشه میسیز رکسانا. خندید که نه من که هازبند ندارم. بعدش یک کمی که گذشت گفت من هازبند ندارم فقط بوی فرند دارم!!!! من و امیر هم با خونسردی هر چه تمامتر سعی کردیم با آرامش و بی تفاوتی ظاهری ته و توه این قضیه ی بوی فرند رو در بیاریم! خلاصه معلوم شد که "اوون" بوی فرند استیسی و رکسانا هر دو هست. توی کلاس صبحشونه ولی بعد از ظهر یک مدرسه ی دیگه میره. این که چرا اون اسمش بوی فرنده و بقیه ی پسرهای کلاس نه این هست که ااون خیلی سیلیه (ترجمه ی سلیس: هالو ! خل و چل دوست داشتنی)! و باهش بیشتر از بقیه بازی میکنن و فانی هم هست چون بلده الکی صدای بلند و خنده دار برپ (باد گلو!) دربیاره. یعنی خدایی اش این آخری رو که گفت دیدم معیار هم معیارهای قدیم!!!! چند روز پیش ازم پرسیده بود که اولین حرفی که زد چی بود و من هم جواب مشخصی براش نداشتم. شاید برای اینکه اینطوری نشد که یک دفعه خیلی واضح بیادبگه مثلن فلان کلمه رو. مدتها بود که همین طوری یک عالمه حرف میرد که بیشترش بی معنی بود بعدش اون وسطها هی بعضی کلمه های معنی دار هم میگفت. خلاصه که رکسانا جونم گفتم این رو برات بنویسم که اگه بعدن خواستی بدونی اولین عشقت کی بوده بهت بگم پسری با موهای بور و چشمای آبی به اسم اوون با صفت مشخصه ی تبحر فراوان در تقلید صداهای ناهنجار! ایشالله که تجربه های بعدی ات بهتر باشن چون خدایی اش این مهارتش رو حالا میتونه به صورت تفننی داشته باشه ولی ازش نون درنمیاد! یعنی خلاصه به نظر نمیاد که مرد زندگی باشه. :) :)