Saturday, January 06, 2007
مامان یادته به رکسانا که می گفتم هیتلر میگفتی چرا به نوه ام میگی هیتلر ؟ حالا یک قلم از هیتلر بازی شو برات بگم: دیروز نشسته بودم پشت میز کامپیوتر و رکسانا داشت سعی می کرد دو تا لگویی که به هم نمی خوردند رو به زور می کرد تو هم. نمی رفتند تو هم و رکسانا هم عصبانی شده بود و جیغ میزد. من از رو صندلی بلند شدم و گفتم رکسانا جونم می خواهی کمکت کنم مامان ؟ رکسانا جونم هم دستشو گرفت جلوم که یعنی جلوتر نیا و گفت (با لحن و حالت هیتلری ! ) : نه ... نه ... بیشین ... بیشین ... (که البته منظورش این بود که: ای مادر عزیز که جانم فدای تو ... مرسی از پیشنهاد کمکت ولی من ترجیح می دم خودم درستش کنم ! لطفن زحمت نکش و سر جات بشین. ) من هم نشستم سر جام و البته قبلش گفتم : هایل هیتلر ! خیلی بیشتر حرف میزنه. جدیدن هر وقت بیرون یا تو تلوزیون یک آقا میبینه میگه : آقا آقا . ق هم کاملن «ق» اردکانی (به قول خاله آسی «ق» باقلوا )