Friday, February 22, 2008
من چند وقته که اعتصاب شونه کردم ! یعنی چی ؟ یعنی اینکه اصلن به کسی اجازه نمیدم موهامو شونه کنه. دیشب هم مامانم طی یک اقدام ضربتی/ انتقامی تصمیم گرفت که ببرم سلمونی که موهامو کوتاه کنیم که حداقل مرتب و پت باشه به جای نامرتب و پت. من که معمولن ساکت و آروم میشینم رو صندلی و با دقت به کار خانوم سلمونی نیگا میکنم این دفعه کلی کولی بازی در آوردم از خودم. آخرش رضایت دادم که بشینم توی بغل مامانم و موهام کوتاه بشه. اینه که مامان ما هم کلن حواسش پرت شد و یک دفعه به خودمون اومدیم و دیدیم که ای داد بیداد موهامو از اونکه میخواستیم خیلی ... کوتاهتر کرده خانومه ! حالا دیگه رکسانا نگو بگو فریبرز ! دیگه چه خبرا ؟ آها ... من یک کار جدید میکنم اونهم اینه که موقع خواب بلوزم رو میدم بالا که دلم گرمش نشه ! یک دستم هم میگذارم روی دلم که فرار نکنه ! مامانم میگه که این عادت بچگی خاله لاله بوده. چی کار کنیم دیگه حلال زاده ایم و دایی هم که نداریم بهش بریم مجبوریم به خاله مون بریم ! دیگه اینکه ما امشب پیتزا داریم دستپخت عمه غزاله و تا یک ربع دیگه هم داریم میریم فرودگاه دنبال بابا امیر. راستی یک بار که مامانم شیرم رو برام گرم کرد یک کم از همیشه گرمتر شده بود و من هم ازش خواستم که سردش کنه. اون هم یک کمی شیر سرد روش ریخت حالا از اون به بعد من هم هر دفعه میگم: مامانی شیر میخوام. داغش بکن ... سردش بریز ... توی لیوان تامس بریز. تمام این مراحل باید به ترتیب انجام بشه ! لیوان تامس هم لیوان مورد علاقمه که عکس تامس (همون که قطاره و کارتونش هست ! ) روش داره.