Thursday, October 01, 2009
چند ماه پیش با رکسانا رفته بودیم تارگت توی قسمت اسباب بازیهاش یک فلوت اسباب بازی کوچولو دید و ازم خواست که براش بخرم و بعد هم اعلام کرد که قراره از این به بعد با من توی گروه عیسی فلوت بزنه. چند وقت پیش ها هم توی برنامه ی مورد علاقه اش نینا به بچه ها یاد داد که چطوری با دو تا بشقاب یک بار مصرف و چسب و چند تا سکه ی یک سنتی یک چیزی تو مایه های دف درست کنند. رکسانا هم یک دف برای خودش درست کرد و کلی هم از کارش راضیه. :) دو سه هفته ی پیش رفته بودیم خوابگاه نورت وسترن و سمانه برامون دف زد و یک دفعه رکسانا زد زیر گریه که چرا دف من رو نیاوردین که من هم باهش دف بزنم. خلاصه از نسترن وسایل دف دستساز رو گرفتیم و دخترکم یک دف دیگه برای خودش درست کرد و خیلی جدی شروع کرد با سمانه دف زدن. :) صحنه ی بسیار بسیار موشی بود. خدایی اش حرکتهای دستش هم خوب تقلید میکرد. در ضمن دف زدن با ما آی انار انار رو هم میخوند. :) در تمام موقعهایی که رکسانا حرف نمیزنه (که خوب خدایی اش کم پیش میاد!) داره زیر لب برای خودش آواز میخونه اون هم با شعرها و آهنگهای من در آوردی.
همه ی اینها رو نوشتم که یادم بمونه رکسانا رو حتمن بگذارم یک کلاس موسیقی و حسابی هم تشویقش کنم سازی که دوست داره رو پیدا کنه و خوب خوب یاد بگیره. به قول شاعر:
Do - a deer a female deer Re - a drop of golden sun ...