Tuesday, June 07, 2011
سری تولدهای ۶ سالگی رکسانا از هفته ی پیش شروع شده! اولیش توی
کودکستان صبح و دومیش امروز توی کودکستان بعد از ظهرش تو رومونا. سومیش تو پامپ ایت آپ (ترجمه ی تحت الفظی: بپر و بالا بنداز!) با حظور همکلاسیهای رومونا و دوستهای خانوادگی هم سن وسالش. آخریش هم روز تولدش که دیگه فکر کنم بهتره هیچ کاری نکنیم و یک کم استراحت کنیم و خدا رو شکر کنیم که رکسانا خانوم بالاخره ۶ سالش شد! دلیل اینکه چرا به سبک قصه های شاه و پریون هفت شب و هفت روز همه جا رو داریم آذین میبندیم و چراغونی میکنیم هم این هست که اولن کودکستانش دو قسمتیه تو دو تا جای مختلف. رومونا فردا تعطیل میشه و کودکستان صبحش هم هفته ی پیش تموم شد خوب در نتیجه تولد مدرسه اش که یک رسم واجب هست! زودتر از موعدش شد. تولدش در واقع هفته ی دیگه است سه شنبه که خوب اون هم برای جشن بپر و بالا بندازش روز مناسبی نیست. خلاصه که هی داریم کیک میخوریم و خوشحالی میکنیم. :) بالاخره این دوران پنج سال و نیمگی رکسانا داره به پایان میرسه. از پارسال دو روز بعد از تولد ۵ سالگیش داره میگه من پنج سال و نیممه! دیروز بالاخره قانعش کردم که بیشتر از پنج سال و نیمشه! امروز توی کودکستانش دیدم داره به دوستاش میگه که ۵ سال و ۱۱ ماهشه!