Tuesday, July 22, 2008
یک بازی جدیدمون بازی «کلاه قرمزیه». رکسانا عاشق فیلم کلاه قرمزی و پسر خاله شده. بازیش این طوریه که به نوبت یکی مون میشه کلاه قرمزی و یکی هم میشه آقای مجری. بعد آقای مجری میگه: برو عقب عقب عقبتر ... باز هم عقبتر که چشمای خوشگلت خراب نشه ... بعد هم کلاه قرمزی (که معمولن بنا به درخواست رکسانا خانوم من نقشش رو بازی میکنم ) میگه: چشمای خوکشل ... بعد هم صدای کلاه قرمزی ای از خودش در میاره !
یک شخصیت جدید هم که وارد خونه ی ما شده یک موجودیه به اسم جینگولک ... نه بابا فکر اشتباهی نکنین ! این جینگولک یک روز توی ماشین وقتی رکسانا شدیدن حوصله اش سر رفته بود و بیقراری میکرد خلق شد ! خودمم هم فکر نمی کردم انقدر محبوب بشه و اینقدر عمر کنه ! انگشت اشاره مو و با اون یکی بغلی شو میگذارم روی هم وصدامو عوض میکنم میشه جینگولک. بعد اول میگه سلام دوست من رکسانا و باهش روبوسی میکنه بعد هم رکسانا تعیین میکنه که چی کار کنه. کارایی که میکنه یکی بالا رفتن از یک عالمه پله های یک سرسره ی بزرگ خیالیه و بعد هم سر خوردن. تاب سواری در حالی که واسه خودش «تاب تاب عباسی خدا جینگولکو نندازی » میخونه هست و یک سری هم کارایی که رکسانا بهش میگه بکنه مثلن میگه حالا بره «مایر» خرید کنه. حالا بره کودکستان و ... خلاصه که وقتی که هیچ وسیله ی سرگرمی دیگه ای نداریم جینگولک سر و کله اش پیدا میشه !