Tuesday, October 07, 2008
دو تا علامت داره روی صورتش که از بچهگیش بوده یعنی وقتی توی بیمارستان بغلم بود و داشتم بررسی اش میکردم کشفشون کردم. یکی اش وسط دوتا ابروهاشه که یک کمی قرمز بود و الان خیلی کمرنگتر شده ولی من هنوز رد صورتی کمرنگشو میبینم. یکی دیگه هم موهای ریزه میزه ی بالای پیشانی اش که وقتی نوزاد بود پررنگتر از الان هم بود درست وسط بالای پیشانی اش شکل یک بته جقه ی کوچولو ا. قبلن خیلی واضحتر بود چون موهاش پررنگتر بود ولی الان من که میدونم کجا بوده هنوز میتونم پیداش کنم. هر چند وقت یک بار این دوتا رو چک میکنم و با بودنشون یک جوری احساس میکنم هنوز نی نی کوچولومه که دو وجب کلن از سر تا پاش بود! :) همین طوری نوشتم که یادم بمونه !
وقتها یی که خسته است مثل دیروز که از مهد کودک برش داشتم تا میام باهش شوخی پوخی کنم میگه مامانی حرف نزن تو من. من خسته ام. (فکر کنم منظورش از این تو همون حرف اضافه ی انگلیسیه ! )
تو جریان شیر هم زدن رکسانا که هستین دیگه نه؟ دوست داره شیرش مزه ی عسل بده ولی عسل توش نریزیم چون عسل مال روی نونه نه توی شیر ! اینه که ما طی یک عملیات آرتیستی باید توی شیرش یواشکی عسل بریزیم و بدیم دستش ! رکسانا فقط هم زدن شیر رو میبینه ! خلاصه دیشب ناغافل من رو در حال ریختن عسل تو شیرش دید و دادش رفت هوا که مامانی عسل نریز تو شیرم. گفتم بهت عسل نریز دیشب !!! من دیدم اوضاع و احوال مناسبه چون کلن خوش اخلاق بود و آماده ی یادگیری مسایل جدید و شکستن سنتها ! :) گفتم خوب رکسانا عسل همون همه دیگه ! بعد هم این توضیح علمی رو اضافه کردم که «وقتی عسل رو میریزی توی شیر عسل میشه هم !!!!» . در کمال ناباوری من رکسانا کلی خوشش اومد و با خنده گفت: آُ ... عسل همون همه؟ ببکشید مامانی. :) خلاصه که رکسانا از دیشب بعد از این دستاورد علمی «عسل همون همه» وارد مرحله ی جدیدی از زندگی اش شد. !!!!
آها یک چیز دیگه هم یادم اومد. من میدونستم که اسم رکسانا یونانی شده ی(که بعدش دوباره برمیگرده تو فارسی) اسم فارسی «روشنک» هست که روشنک هم دختر داریوش بوده که بعدش میشه زن اسکندر. تازکی یک جا خوندم که اصل اسم در واقع «رخشانه» بوده نه روشنک و به نظرم هم معقولتر میاد که رخشانه تبدیل بشه به رکسانا (توی تلفظ یونانی اش). هیچی دیگه همین ! اگه ازتون پرسیدن رکسانا یعنی چی بگین یونانی شده ی «رخشانه» هست که بعدن دوباره برگشته به زبان فارسی به عنوان یک اسم دیگه (مثل سیروس که در واقع فرانسوی شده ی اسم کوروش هست). رخشانه هم یعنی روشن و درخشنده ... مثل رکسانای من. :)