Thursday, December 18, 2008
یک نایلون پر از فیلمهایی که مامان از ایران آورده رو دستش گرفته و هی از ما میپرسه این چیه ؟ ما هم اسم فیلم رو بهش میگیم. دیشب سر شام خاله آسی پرسید که کدوم فیلم رو دیدین؟ گفتیم «قرنطینه». رکسانا دوید و رفت سراغ کیسه نایلونش و از توش فیلم قرنطینه رو درآورد و داد دست خاله آسی و گفت نیگا ... این ! ۱۰ تا کتاب کوچولو براش سوغاتی رسیده به نامهای : الاغ . سیب . انار . گلابی . فیل . و ... روزی ۱۰ بار من و ۱۰ باری هم مامان براش میخونیم. هر وقت مامان داره براش میخونه من با ولع میرم سراغ کتاب خودم ببینم میتونم تمومش کنم ؟ رکسانا همچنان به شدت داره دلبری میکنه و عشوه میاد ...