Friday, February 20, 2009
رکسانا: مامانی اسم سیسترت چیه؟ (رکسانا دوست داره بعضی از چیزهایی که میدونه رو هر چند وفت یک بار دوباره بپرسه)
من: لاله اسم خواهرم لاله اس
رکسانا: اوه ... اسم برادرت چیه؟
من: من برادر ندارم
رکسانا: آره داری تو گفتی برادرت مریمه !
من : مریم؟
رکسانا: آره اون که تو کانادا بود
من: نه مامانی مریم دختر عمومه میشه کازینم
رکسانا: اوه ... اسم باباش چی بود؟
این هم دوباره از اون سوالهاست که تا به حال 5-6 باری حرفشو زدیم !
من: امیر
رکسانا: اوه ... مثل من
توضیح: از نظر رکسانا همه ی شوهر ها بابای زنهان و همه ی زنها مامان شوهر ها ! این رابطه فقط به طرز عچیبی درباره ی من و امیر صدق نمیکنه ! در ضمن خواهر و برادر و دوست و کازین هم همه از نظرش یکی هستند و به جای هم میشه به کار برن ! مثلن دیشب به من میگفت که دیزی (همون موجود خیالی) سیسترشه ولی رکسانا کازین دیزی میشه !!!! پیدا کنین سن پرتقال فروش رو !
* توضیح عنوان: از کتاب محبوب من و لاله حسنی نگو یک دسته گل که نویسنده اش تازگی فوت کرده ...