Tuesday, February 24, 2009
رکسانا: مامانی مهمون چی میشه به اینگلیسی؟
من: میشه گست.
رکسانا: گس؟ گس وات؟
بعضی وقتها فکر میکنم چه خوبه که دور و بری هامون فارسی بلد نیستن. نمونه اش امروز تو مطب دکتر. (دکترهمیشگی رکسانا وقت نداشت و یک آقای دکتر دیگه بود.) وقتی سرش گرم کامپیوترش بود از رکسانا پرسیدم این دکتر رو دوست داری؟ گفت نه ! میگم چرا ؟ میگه آخه سرش مو نداره ! کلن هم هر جا که باشیم مثلن توی صف بانک یا اداره ی پست یا هر چی فوری آدمهای دور و برشو برانداز میکنه و اعلام میکنه که کدومشون رو دوست داره و کدوم رو دوست نداره و به چه دلیل !
پیوست: عرض کنم خدمت خاله لاله که به نکته ی بسیار به جایی اشاره کرده بود که معمولن امیر از قوانین معمول رکسانا پیروی نمیکنه همین طور دو تا پدر بزرگاش و تمام عموها ودایی هامون ! :) به هر حال فکر کنم باید برم تو کار آموزش قضیه ی اهمیت باطن و قلب پاک و اینها بیشتر از ظاهر کم کم. :) :) ولی کلن دلایلش برای دوست نداشتن افراد برام جالبه. بیشتر وقتها دلیل دوست نداشتنش اینه که اون شخص بیچاره به قول خود رکسانا: خیلی عصبانیه !