Wednesday, October 28, 2009
تا چند وقت پیش شغل مورد علاقه ی رکسانا دکتری بود. چند تا وسیله ی دکتری هم داره و هر چند وقت یکبار از ما میخواد که بشینیم و به قول خودش دکترمون کنه. دکتر کردنمون شامل گوش کردن به صدای قلب و گاهی هم معده مون و چک کردن گوشهامون و گلومون اصلاح موهای سرمون با یک قیچی پلاستیکی که جزو همون ست دکتری اش هست و آخرش هم یک شربت بهمون میده و مرخصمون میکنه. چند روز پیش به مامان جمیله گفت که دیگه نمیخواد وقتی بزرگ شد دکتر بشه میخواد مثل نسترن بشه. چون بزرگه ولی مامانش پیششه (بود).
خاله آسی اومدن پیشمون برای کمک اسباب کشی. رکسانا هم کلی از اسم مستعارش "نخودچی" خوشش میاد.
تازگیها به شعرهای آهنگها خیلی دقت میکنه. اون روز داشت ازم میپرسید که مامانی کی داره میگه که مریم از خواب بیدار بشه؟ مامانشه؟